تاکنون چندین عنوان از این مجموعه منتشر شده و قرار است به زودی عناوین دیگری هم منتشر شود. حدیث لزر غلامی نوشتن زندگی چهار شاعر از این ۳۰ شاعر را بر عهده گرفته است. تاکنون کتابهای «حافظ» و «مهدی اخوانثالث» منتشر شده و کتاب «نظامی» و «سهراب سپهری» هم در آینده منتشر خواهد شد. حدیث لزر غلامی متولد مرداد ۱۳۶۰ است. از او دهها عنوان کتاب داستان و شعر برای کودکان، نوجوانان و بزرگسالان منتشر شده که بعضی از آنها برنده جوایز معتبر ادبی شدهاند.
چه شد که نوشتن عناوینی از مجموعه « سی شعر»را بر عهده گرفتید؟
من سابقه همکاری خوبی با انتشارات «شهر قلم» داشتم و چندین عنوان کتاب را با این نشر کار کرده بودم که تجربه موفقی بود. وقتی مریم محمدخانی، دبیر این مجموعه که خود ایشان هم نویسنده، معلم و مروج کتاب هستند پیشنهاد انجام چنین کاری را دادند با اعتماد به ایشان و ناشر نوشتن چند عنوان را پذیرفتم. تا به حال عنوانهای «حافظ» و «اخوان ثالث» منتشر شده و در حال نوشتن عنوانهای «سهراب سپهری» و «نظامی» هستم.
نوشتن شرح حال این چهار شاعر برای شما چه جذابیتی داشت؟
خب من از کودکی با حافظ و غزلهایش دمخور بودم و ذوق شعریام را مدیون دیوان حافظ هستم. روایت محوری در اشعار اخوان ثالث موجب شد اخوان را هم انتخاب کنم. چند شعر اخوان برای من شعرهای نوستالژیکی هستند مثل زمستان که بسیار نمادین است و به حال و هوای امروز من هم نزدیک است.
نظامی را انتخاب کردم چون اولویت اول سوژههای من برای سرودن شعر و نوشتن داستان، موضوع عشق است، از این جهت نظامی کتابی بود که من دوست داشتم بنویسم چون علاقه من با نظامی در روایت داستانها و اشعار عاشقانه گره میخورد.
سهراب سپهری را به این دلیل انتخاب کردم چون برای جهان متفاوت و منحصر به فردش احترام قائلم. او یکی از نزدیکترین شاعران به دوران نوجوانی است و بیشتر نوجوانان دوستش دارند.
برای ورود مخاطب نوجوان به جهان ذهنی شاعران و درک اشعارشان چه کردهاید؟
هر کدام از کتابها شامل سه فصل هستند و فصلها بر اساس آییننامهای است که دبیر مجموعه تهیه کرده است. در فصل نخست سیری داریم بر زندگانی شاعر که در چه فضایی تنفس کرده است، چگونه کار حرفهایاش را شروع کرده و آثارش را با تأثر از چه اتفاقاتی نوشته است. در فصل دوم که به جهان شعری شاعر پرداخته شده ما کلیدهایی به مخاطب میدهیم که چگونه وارد جهان ذهنی شاعر شود، رمز و رازهای شعری را باز میکنیم، فراز و نشیبهای ارتباط گرفتن با شعرهای شاعر را ترسیم میکنیم و کمک میکنیم نوجوانان، جهان کلمات شاعر را درک کنند. در واقع ما به عنوان نویسندگان این کتابها در این فصل ارتباط نوجوان را با شاعری که قرنها پیش از او زیسته تسهیل میکنیم چون ممکن است ارتباط گرفتن با جهان شعری او برای نوجوان امروزی چندان کار راحتی نباشد. فصل سوم فصلی است که اسم مجموعه از همین آمده است یعنی ۳۰ شعر را با سلیقه خودمان از شاعر انتخاب کردهایم؛ ۳۰ شعری که هم خودمان به آن علاقهمند هستیم و هم حدس میزنیم نوجوانها به آنها علاقهمند باشند.
ارتباط جهان ذهنی یک نوجوان با شاعرانی مثل اخوان ثالث، فردوسی و... چگونه اتفاق میافتد؟
سالیان سال است که میبینیم نوجوانها گرایششان به شاعران بزرگسال بیشتر از آن چیزی است که ما به عنوان شعر نوجوان برای این گروه سنی منتشر میکنیم.
بچهها در آستانه دوره نوجوانی به نوعی در مرز بین دوره کودکی و بزرگسالی قرار دارند. نوجوانها در این دوره، درک منحصر به فردی از جهان بزرگسالی دارند و اتفاقاً شعر بزرگسال یکی از آن چیزهایی است که به جان پر از احساس و پر آتش آنها جواب مناسبی میدهد چون با آنها از مفاهیمی حرف میزند که راجع به آنها فکر میکنند مثل فکر کردن به هستی، ابعاد مختلف زیست، جهان و... همه اینها از مفاهیم ذهنی مشترک نوجوانها و شعر است برای همین به شکل طبیعی بچهها به سمت شعر بزرگسال کشیده میشوند. طبیعتاً بین شعرهای بزرگسال شعرهایی هست که ممکن است به دنیای نوجوانان نزدیکتر باشد و این کتابها سعی میکنند این راه را کوتاه کنند.
بچهها با خواندن این آثار، آشنایی ضمنی با اشعار شاعران پیدا میکنند و سعی میکنند در بزرگسالی با توجه به خاطره خوبی که از یک شاعر در نوجوانی دارند، به تمامی به دنیای شاعر ورود کنند و از سایر شعرهایی که ممکن بوده در نوجوانی فهمی از آن نداشتهاند، لذت ببرند.
چه خلأیی در آثار کودک و نوجوان میبینید؟
آثار کودکان و نوجوانان کاملاً منفک از هم هستند حتی ادبیات کودک هم تقسیمبندی متفاوتی دارد از شعرهای دوران بارداری گرفته تا خردسال، کودکان، پیشدبستانی اول و دوم و بعد هم دوره نوجوانی که مجموعههای منحصر به فرد خودش را میخواهد و به طور کامل مخاطب متفاوتی است. بیشترین خلأ در آثار نوجوان بسته بودن دست نویسندگان این گروه سنی در مطرح کردن سوژههای جذاب است. با این ممیزیهای ورود به جهان ذهنی نوجوان امروز در ادبیات ما بسیار کار سختی است و برای همین نویسنده تقریباً در پیوند با مخاطب نوجوان نمیتواند خیلی موفق عمل کند.
معمولاً مخاطب نوجوان اگر کتابخوان باشد خوراکش را از کتابهای ترجمه و خیلی کم از آثار تألیفی میگیرد و اگر کتابخوان نباشد خوراک فرهنگیاش را از موسیقی، فیلم و فضای مجازی دریافت میکند. بیشترین خلأ در حوزه کودک نبود صدای تازه و نوعی همشکلنویسی است که در بازار کتاب کودک بیداد میکند. کمتر در حوزه تألیف صدای متفاوتی را میبینیم هم در فضای شعر و هم داستان اما شعر بیشتر درگیر چنین بیماریای است.
پیشنهاد شما برای حل این مشکل چیست؟
همان راهکارهایی که همیشه گفته شده است. نخست اینکه دست ما به عنوان نویسنده باید باز باشد تا ما راحتتر برای بچهها درباره موضوعاتی بنویسیم که ذهن آنها را مشغول کرده و یا برای آنها جذاب است. مسئله بعدی راه پیدا کردن کتاب به مدارس است تا کتابهای غیردرسی در کنار درسی منابع مطالعه بچهها باشند و درهای مدرسهها باید به روی ادبیات کودک و نوجوان گشوده شود. البته که اینها رؤیاهای محقق نشده ما نویسندگان کودک و نوجوان است اما همین رؤیاها میتواند بچهها را با فضای ذهنی آثار نویسندگان کودک و نوجوان آشتی دهد. از سوی دیگر نویسندهها هم باید بهروزرسانی شوند تا بتوانند به فضای ذهنی نوجوانان نزدیک شوند و دغدغههای آنها را بهتر بفهمند.
نظر شما